سکوت سرد شبونه

ساخت وبلاگ

چقدر سکوت شبانه با تق وتوق کردن از وسیله های داخل خونه دلهره آور وکمی ترس ناک جلوه میکنه.نبودن تو در کنار من وتنهایی مداوم من در این چندروز وچند ماه که ساعات زیادی رو بی اختیار و در نبود کنترل من گذشته،میگذرونم تا بتونم شاید صدایی از تو در پشت دری شنیده باشم که مه کم رنگی از دلخوشی بجا مونده.

چندروز دیگه صبر کنم و برای تو از بودنت در کنارم آواز سر بدم که بیایی اما نه،سخت شده اومدنت تو این روزای سخت زمستونی که برف همه جا رو سفید پوش کرده و به زمین چسبیده.شاید برف هم بهونه باشه که تو نیایی ونباشی،اما من همین سرما و برف رو به میمنت شاد بودنت میدونم که داری دور ازمن در هوای عاشقی خودت دوستداشتنم رو باجمله های نابت رنگین کنی.

احساس میکنم به من نزدیکی اما دوری.دوری از بیرونونزدیکی از درونم.چه شبهایی که به روی تخت و دراتاقی ابی هوای هم رو نداشتیم...میدونی چیه تو این چند وقتی که نیستی همش دارم به این فکر میکنم در این تنهایی مداوم وبی روح اتاق آبی چه کسی بیشتر از هر کسی نفس هاش در اون اتاق پر شده؟چه کسی تونسته همه حال وهوای من رو در اون اتاق ازت دور کنه که تو راحت وبی خیال از فردایی که قراره سر برسه ازش،پذیرا بودی؟

همه روزها وشبها با همین سکوت وهمین هوای سرد و بی حس از نبودن تو داره میگذره و نمیتونه قابل ایستادن باشه که شاید من یا تو از سختی ولج غرور کودکانه خودمون دست بکشیم و برای شور وشعف زندگی با هم‌سرخوشی ها رو تقسیم کنیم وبی حس حسادت با هم در اتاق آبی درپناهگاه امن حس های گمشده این روزها وشبها باشیم.

روزای سرد...
ما را در سایت روزای سرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zariii92 بازدید : 148 تاريخ : پنجشنبه 15 اسفند 1398 ساعت: 20:26