دلخوشی بیرحمانه

ساخت وبلاگ
نوشته جدیدی به ذهنم نمیرسه.یعنی هر کار میکنم که بتونم تموم حال و هوای که تو این روزای خنثی دارم رو تعریف کنم سخت  میشه فهمید و برداشت کرد و تونست فهمید چه حالی که بخوای براش توضیح نوشت اما خب ندانسته رو باید شناخت و از درونش به چیزی پی برد و فهمید که تموما و از درون باید میفهمیدی که نتونستی و پس کشوندی .

در حالی که مدتی کم به کنکور میرسم و میخوام بخونم دو روز از روزایی که باید شش ساعتی میوخوندم رو گذاشتم برای کارت پستالهایی که برای کسی که دوستش داشتم درست کردن و دنبال چیزایی که میخوام یاد بگیرم و باید یاد بگیرم برای ادامه راهی که باید برم و تموم کردن کاری که باید انجام بشه تا من  بتونم به حقیقت زندگیم برسم.کنکور و راهی که دلم میخواد و کسی که دوستش دارم دارن همزمان هر ستایی تو یه مسیر با من میان میریم جلو و اینقدر متون و سختی کار زیاده که گاهی شوق و ذوق زندگی برام چندین برابر میشه و نمیتونه منو به این برسونه که آره تو هم نمیتونی ...یعنی دقیقا تو میتونی اون چیزی باشی که باید میبودی و نزاشتند.وقتی تو هدفی که هستم با تموم سختی هاش در مسیرش قدم بر میدارم،زمانی که بهش برسم حتما رضایت و دلخوشی بیرحمانه ای خواهم داشت.

روزای سرد...
ما را در سایت روزای سرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zariii92 بازدید : 210 تاريخ : پنجشنبه 19 ارديبهشت 1398 ساعت: 8:57